محبوب من تو در جانم طرحی از عشق فکندی و من میخواهم با دستانی از جنس عشق دردهای درهم تنیده ی جانت را یک به یک از هم بگسلم. تا خستگی مفرط سالیانی که مرا نداشته ای از جانت بیرون آید.
و در آغوش هم یک نفس و یک دل بانگ شادی سر دهیم و آوای زیبای زندگی را به گوش پرندگان ، درختان ، آسمان ها و آدمیان برسانیم.
مهربانم قلب پر دردت محفلی ست پر از عطر یاس.
دردهایت هرکدام دستی ست نوازشگر برای اطرافیانت ، دوستانت ، همراهانت ، من و تمام آنانی که روزگاری از کلام تو جرعه ای نوشیدند.
تلاطم ایامت ،آرامش وصف ناشدنی ای در درونت دمیده است.که من همواره آن را پشت نگاهت ، در دستانت و اندر کلامت و سکوتت و سکوتت و سکوتت جست و جو میکنم.
فروغ رویت ، نگاه معصومت ، زبان رامت و دستان گرمت نشان از قلب رئوف ات دارد
دوستت دارم ای مهربانم
ای شور انگیز محزون من
ای نیک نسب.
دوستت دارم . و دیگر این دو واژه کم آورده است.
کم آورده است.
در تمناے غزل در پی تفسیر توام...
، ,ای ,یک ,سکوتت ,ست ,دوستت ,و سکوتت ,دوستت دارم ,سکوتت و ,آورده است ,نگاهت ،
درباره این سایت